توضیحات
معرفی کتاب درد همیشه راه را نشان میدهد
هاکان منگوچ، در کتاب درد همیشه راه را نشان میدهد به سراغ نینامه رفته و بابهرهگیری از تعالیم مولانا راههایی را پیش پای شما میگذارد که اگر آنها را به کار ببندید، آرامش بیشتری را در زندگی تجربه خواهید کرد و به بهزیستی نزدیک میشوید. این شما و این راهنمایی کاربردی برای تابآوردن پیچیدگیهای جهان…
درباره کتاب درد همیشه راه را نشان میدهد
هاکان منگوچ (Hakan Mengüç)، نویسندهی کتابهای پرفروش «من نی هستم» و «هیچ ملاقاتی اتفاقی نیست» با کتاب تازهای بازگشته است. اثری که به ما میآموزد چگونه میتوان در زندگی تمرین صبر کرد و از مسیر زخمها به آرامش رسید.
کتاب درد همیشه راه را نشان میدهد (Mevlana istedigin birsey olursa bir hayir olmazsa bin hayir ara) محصول سال 2020 است. منگوچ در اثر نامبرده به سراغ هجده بیت ابتدایی کتاب مثنوی رفته و با بهرهگیری از تعالیم مولانا راههایی را پیشروی ما قرار میدهد که بتوانیم با بهکاربستن آنها به آرامش بیشتری برسیم.
کتاب حاضر مرهمیست برای تن رنجور کسانی که سردرگم در پی پاسخ دادن به پرسشِ «چگونه میتوان بهتر زیست» هستند.
هاکان منگوچ نینامه را با زبانی شیوا، به همراه مثالها و قصههای گوناگون برایمان شرح میدهد تا از طریق آن بتوانیم درک دقیقتری از مولانا پیدا کنیم. به عبارتی او از دل ابیاتی که سالها پیش سروده شدهاند، راهکارهایی درخشان برای بهتر زندگی کردن ارائه میدهد.
هاکان منگوچ بر این باور است که اسرار جهان جملگی در هجده بیت نخست مثنوی قرار دارند. میتوان از دل این ابیات به آسودگی رسید و بر ویرانههای وجود از نو چیزی ساخت. بهطورویژه، علاقهمندان به عرفان از این کتاب بهرهی فراوانی میبرند. اگرچه این کتاب درخشان راهنماییست کاربردی، برای هر کسی که میخواهد قدمی به سوی آرامش بردارد.
باید به خاطر داشته باشید این که در این لحظه مشغول مطالعهی این خطوط هستید، امری اتفاقی نیست.
بلکه کائنات شما را به سوی خود فراخوانده است. گفتنیست نشر نسل نواندیش انتشار کتاب درد همیشه راه را نشان میدهد را بر عهده داشته و فائزه پورعلی آن را به فارسی برگردانده است که این ترجمه در نوع خود در خور توجه است؛ مترجم تمام تلاش خود را به کار گرفته تا برای ابیاتی که در کتاب ذکر شده، معادل فارسی دقیق بیابد.
کتاب درد همیشه راه را نشان میدهد مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به عرفان و تصوف و همچنین ژانر خودسازی از کتاب درد همیشه راه را نشان میدهد بهره خواهند برد.
با هاکان منگوچ بیشتر آشنا شویم
هاکان منگوچ در ترکیه متولد شد و در دانشگاه اولوداغ به تحصیل ادامه داد. نوجوان بود که به موسیقی علاقهمند شد و در هنرستان هنرهای زیبا به تحصیل پرداخت اما کمی بعد آن را رها کرد. هاکان منگوچ زبان عثمانی میداند و دورههای متعددی در رابطه با صوفیسم گذرانده است. او اکنون یکی از مشهورترین نویسندگان و سخنرانان حوزهی تصوف و خودیاری به شمار میآید.
در تمجید از هاکان منگوچ
– کتابهای هاکان منگوچ را بهعنوان نسخه برای بیمارانم تجویز میکنم. (پروفسور دکتر زینب دمیرچی)
– هاکان منگوچ شخصیتی دارد که بسیار مناسب کاری است که انجام میدهد… صبور… بردبار و نسبت به تفکر خوشبین است. به نظر من هاکان هر تکنیکی را که بیان میکند ابتدا خودش درونی کرده و بهتمامی در خود هضم کرده است و این مسئله باعث میشود او خاص و منحصربهفرد باشد. (متخصص روانشناسی بالینی، اسرا ازمجی)
– وقتی اولین بار هاکان منگوچ را در سمینار دیدم، با خودم گفتم حقیقتاً نوری الهی در وجود اوست. با این نور راه انسانها را روشن میکند و قلب تکتکشان را لمس میکند. (فرهاد آکیف، نویسنده و کارگردان)
– هاکان منگوچ یکی از پیشگامان فلسفۀ صوفی در قرن بیستویک است. (سرهات آکپینار، رئیس و مؤسس دانشگاه امریکایی گیرنه)
جملات برگزیدهی کتاب درد همیشه راه را نشان میدهد
– طی کردن راه عشق با منطق نیست. کارکرد عقل در تصوف این است که غذا را روی خودت نریزی.
– تقدیرت را دوست داشته باش، زیرا درواقع آن زندگی توست.
– فراموش نکن که زندگی شاد وابسته به چیزهای کم است.
– آزاد نیست کسی که ارباب خودش نباشد.
– نمیشود با نظم الهی معامله کرد، عقل هیچکس برتر از نظم الهی نیست.
– بندۀ دیگری نباش، درحالی که خدا تو را آزاد آفریده.
– علم وطن ماست، اما جهل کشوری غریبه است.
– ارزش زندگی به طولانی بودن آن نیست، در خوب زندگی کردن آن است.
در بخشی از کتاب درد همیشه راه را نشان میدهد میخوانیم
هر انسانی منحصربهفرد است. هر انسانی روندی خاص برای به تکامل رسیدن دارد. رسالت و معنایی که روی زمین دارد، مختص خود اوست. دقیقاً مثل اثر انگشت… ازاینرو سفر هرکسی هم متفاوت از دیگری است. راه کسی ممکن است ایدئال دیگری نباشد. هر تجربه ممکن است در هر فردی به آزمونی متفاوت تبدیل شود. چه بسا کسی با یک آزمون از نو متولد شود و دیگری باعث تأخیر خود شود و خود را به آن آزمون گره بزند. هر دوی آنها تکالیف متفاوتی از وضعیتی یکسان بر عهده گرفتهاند. نه خوب و نه بد، نه درست و نه غلط… درنهایت هر دو آنچه را بدان نیاز داشتهاند، یافتهاند.
مولانا هم بیان میکند که هر کسی در زمان بخصوصی در این عشق خواهد سوخت. این مسئله قطعاً با سطح تکامل او در ارتباط است. گاهی کسی با از دست دادن عزیزترین فردش هم نمیسوزد، گاهی کسی مالش را میبازد و خاکستر میشود. نمیتوانیم بگوییم یکی درست و یکی غلط است. هر روح تقدیر رشد و تکامل خود را از سر میگذراند. نمیتوانیم به کسی بگوییم چرا با از دست دادن عزیزترینت نسوختی و خاکستر نشدی! از کجا بدانیم که چندینبار از چه خاکسترهایی دوباره زاده شده است. حقی برای قضاوت و سرزنش کردن او نداریم. رابطۀ او با پروردگارش شخصی است. حتی نمیتوانیم به کسی بگوییم چرا بهخاطر اینکه کمی از اموالت را باختهای، آنقدر سوختی و خاکستر شدی! از کجا بدانیم با کدام ترسهایش آزموده شده است؟ در این مورد هم اجازۀ قضاوت و سرزنشش را نداریم.
سوختن مولانا با رفتن شمس رقم خورده است. اینکه بگویم «تو مولانای بزرگ چطور با رفتن یک دوست آتش گرفته و این چنین سوختهای؟» پا را بسیار فراتر گذاشتن از حدودمان است. آتش هیچکس با دیگری برابر نیست. حتی درک هر کسی از این آتش بسته به اینکه در چه سطحی از تکامل است، میتواند متفاوت باشد. زیرا برای برخی حتی مرگ هم پایان نیست… مگر میشود در آن سطح تکامل روح نرسیده باشی و بدانی نبود شمس باعث چه چیز میشد؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.